دريافت همين آهنگ
مرام رفاقت عشق


کاظم انورانی

کاظم انورانی

یک جام پر از شراب دستت باشد

 

تا حال من خراب دستت باشد

 

این چندمین پیامک است ندادی

 

پاسخ ای دوست فقط حساب دستت باشد

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ-

این اس ام اس رو می زنم به سلامتی همه بی معرفتا

 

که سخت مشغول شطرنج زندگی اند

 

و نمی دونن ما مات رفاقتشون هستیم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حوصله ی جمع و تفریق ندارم ، یه ضرب خرابتم رفیق !


اگر پرسند آخرین نفست به یاد کیست ؟

 

گویم به یاد کسی که بی وفایی در ذاتش نیست . . .

 

رفاقت بار سنگینی ست !

 

کسی بر دوش میگیرد که یک دنیا “ وفا ” دارد . . .


بی دست رفیق ، پای من میلرزد / یک موی رفیق عالمی می ارزد / بی

 

دوست چگونه زنده من میمانم / حتی دلم از شنیدنش

میترسد .


رفاقت غروبی بی پایان است که خورشید در حسرت آن تا ابد می

 سوزد . . .


میدونی وقتی واست پیام نمیدم یعنی چی ؟

 

یعنی پیامی در حد مرامت ندارم با مرام !

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فدای عزیزی که آتیش معرفتش، جنگل بی معرفتها رو خاکستر میکنه !

 

به سلامتی اون رفیقی که خدا هیچی بهش نداده به جز مرام و

 

معرفت…


دوست واقعی مثل صبح میمونه، نمیشه تموم روز داشتش ولی

 

مطمئن هستی که فردا، روز بعد، هفته بعد، سال بعد و تا ابد

 

هست !


قحطی رفیق می آید نه هفت سال بلکه هفتصد سال !

 

در سیلوی قلبم ذخیره و پنهانت می کنم ، بگو کنعانیان منتظر نباشند !

 

تقسیم شدنی نیستی حتی اگر یعقوب بیاید !


رفاقت غروبی بی پایان است که خورشید در حسرت آن تا ابد می

 

سوزد…

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ-

فدای عزیزی که آتیش معرفتش، جنگل بی معرفتها رو خاکستر میکنه !

 


به سلامتی اون رفیقی که خدا هیچی بهش نداده به جز مرام و

 

معرفت…


دوست واقعی مثل صبح میمونه، نمیشه تموم روز داشتش ولی

 

مطمئن هستی که فردا، روز بعد، هفته بعد، سال بعد و تا ابد هست !


قحطی رفیق می آید نه هفت سال بلکه هفتصد سال !

 

در سیلوی قلبم ذخیره و پنهانت می کنم ، بگو کنعانیان منتظر نباشند !

 

تقسیم شدنی نیستی حتی اگر یعقوب بیاید !


رفاقت غروبی بی پایان است که خورشید در حسرت آن تا ابد می

 

سوزد…


آقا ما سبیل اکبر ، شما مژه ی دلبر !

 

ما کفتر لب پنجره ، شما متین دو حنجره !

 

ما کفش نحرین ، شما امیر بحرین !

 

آقا اصلا ما لاله و لادن ، شما کامران و هومن !


فدای رفیقی که روز قیامت ، زمین از سنگینی معرفتش شکایت داره …


یه عاشق میگه : اگه اتفاقی برات بیفته میمیرم !

 

اما یه رفیق میگه : اگه بمیرم هم نمیذارم برات اتفاقی بیفته …


گلی دارم به دور از دیدگانم

 

ولی مخفی میان قلب و جانم

 

که گهگاهی کند یادی ز خاکش

 

فدای آن رفیق و قلب پاکش


حوصله ی جمع و تفریق ندارم ، یه ضرب خرابتم !


اگر پرسند آخرین نفست به یاد کیست ؟

 

گویم به یاد کسی که بی وفایی در ذاتش نیست …

 

خیلی‌ چیزا رو نگفتن معرفت میخواد نه طاقت …

 

طاقت یک روزی تموم میشه اما معرفت نه ، جاشو عوض میکنه !


دوستی نه در ازدحام روز گم می شود نه در خلوت شب ، خفته یا بیدار

 

یاد می دارمت ….


رفاقت بار سنگینی ست !

 

کسی بر دوش میگیرد که یک دنیا “وفا” دارد …


خیلی حس قشنگیه وقتی یه دوست فاب داشته باشی که همیشه

 

حواسش بهت باشه ، به یادت باشه ، نگرانت بشه و دوست

 

داشته باشه …


زندگی با همه تلخیاش یه درس خوب بهم داد اونم اینه که رفیق اونی

 

نیست که باهاش خوشی ، رفیق اونیه که بدون اون داغونی !


به سلامتی اون رفیقی که یه روز میاد سر خاکم اما نمی تونم جلو

 

پاش پاشم …

 

اما خیالم راحته که خاک زیر پاشم !


خاک دل را حکم کردم تا بدانی ای رفیق

 

در قمار با تو بودن هستی أم را میدهم


برای آغاز دوستی ؛ یک سلام و یک لبخند … و برای ادامه اش ؛ یک

 

عمر صداقت و محبت لازم است !


حکایت رفاقت حکایت سنگهای کنار ساحله …

 

اول یکی یکی جمعشون میکنی تو بغلت بعدشم یکی یکی پرتشون

 

میکنی تو آب ؛ اما بعضی وقتا یه سنگهای قیمتی گیرت میاد که

 

هیچ وقت نمیتونی پرتشون کنی …


تو کلاس آیین نامه نشسته بودیم که سرهنگ پرسید کی میدونه کجا

 

دور زدن ممنوعه ؟

 

یکی دستشو بلند کرد و گفت : “تو رفاقت”

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

  

تو به پاکی عقیقی

مثل دریاها عمیقی

فهمیدی چرا میخوامت ؟

آخه بهترین رفیقی


نظرات شما عزیزان:

نیکا
ساعت18:02---31 تير 1393
وبه قشنگی داری ب منم سر بزن !!!

sara
ساعت17:52---31 تير 1393
لایک

سینا
ساعت2:11---24 تير 1393
سلام کاظم جوووووووون ...
خوش به حالت چه جایه ...
دمت گرم عکس های با حالی گرفتی ////
بوس بوس بوس


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در سه شنبه 23 تير 1393برچسب:,ساعت23:58توسط کاظم انورانی | |